فرهنگ سازمانی و استقرار هوش تجاری در سازمان ها

     تاریخ آخرین ویرایش :   23 اسفند 1400       99 بازدید
این مطلب را در شبکه های اجتماعی خود به اشتراک بگذارید

زمان مطالعه: 4 دقیقه استقرار هوش تجاری نیازمند به پیشنیازهای مختلفی می باشد. پیشنیازهایی که گاها از دید تیم استقرار مغفول مانده و به دلیل عدم برنامه ریزی برای این پیشنیازها ، مدیریت چالش های پیش رو را در زمان استقرار با اشکال مواجه می کند. اشکالاتی که در نهایت منجر به شکست پروژه استقرار هوش تجاری در سازمان می شود.یکی از مهمترنی این مسائل فرهنگ سازمانی می باشد.

استقرار هوش تجاری
این مطلب را در شبکه های اجتماعی خود به اشتراک بگذارید
زمان مطالعه: 4 دقیقه

فرهنگ سازمانی و استقرار هوش تجاری در سازمان ها

استقرار هوش تجاری نیازمند به پیشنیازهای مختلفی می باشد. پیشنیازهایی که گاها از دید تیم استقرار مغفول مانده و به دلیل عدم برنامه ریزی برای این پیشنیازها ، مدیریت چالش های پیش رو را در زمان استقرار با اشکال مواجه می کند. اشکالاتی که در نهایت منجر به شکست پروژه استقرار هوش تجاری در سازمان می شود.یکی از مهمترنی این مسائل فرهنگ سازمانی می باشد.

نویسنده مهدی گمرکی

 

در بازار متغیر کنونی و همراه با رشد فناوری اطلاعات در سازمان ها، حرکت به سوی داشتن زیرساختهای توانمند از جمله سیستم های اطلاعاتی، از چالش های استراتژیک سازمان ها می باشد. به نحوی که در طی دوره های مختلف مدیران با پیاده سازی سیستم های اطلاعاتی  مختلف در سازمان سعی در کسب اطلاعات مناسب از سیستم های خود داشته اند.

سازمانها دریافته‌اند که دیگر تغییرات تدریجی و سطحی راهگشای مشکلات آنان نیست و برای بقای سازمان لازم است تغییراتی اساسی و زیربنایی در سازمان ایجاد شود.

هوشمندی کسب و کار یا هوش تجاری نه به عنوان یک ابزار یا یک محصول و یا حتی سیستم، بلکه به عنوان یک رویکرد جدید در معماری سازمانی بر اساس سرعت در تحلیل اطلاعات به منظور اتخاذ تصمیمات دقیق و هوشمند کسب و کار در حداقل زمان ممکن به عنوان راهکاری برای سازمان های امروزه مطرح شده است.

به نظر می رسد چالش های استقرار تنها مسائل فنی نیست. بخش مهمی از چالش ها مسائل غیر فنی را شامل می شود که در هنگام استقرار و قبل از آن باید فکر جدی برای آن بکنیم.

هرچند آمار نشان می دهد بیش از 90 درصد پروژه های هوش تجاری به دلیل بحث یکپارچگی و تجمیع داده‌های سازمان با شکست مواجه می شود اما باید به یاد داشته باشیم که به غیر از این موانع مسائل مهمتری نیز وجود دارد که باید به صورت دقیق مورد بررسی قرار گیرد.

استقرار هوش تجاری نیازمند به پیشنیازهای مختلفی می باشد. پیشنیازهایی که گاها از دید تیم استقرار مغفول مانده و به دلیل عدم برنامه ریزی برای این پیشنیازها ، مدیریت چالش های پیش رو را در زمان استقرار با اشکال مواجه می کند. اشکالاتی که در نهایت منجر به شکست پروژه استقرار هوش تجاری در سازمان می شود.

به همین دلیل نیاز است تیم فنی قبل از اقدام به استقرار هوش تجاری در سازمان با عینکی ریز بینانه در سازمان به دنبال چالش های مدیریتی و سازمانی باشد ، تا بتواند با مدیریت این چالش ها در زمان استقرار با فضایی بهتر از سوی کارکنان روبرو گردد.

فرهنگ سازمانی یکی از مهمترین مواردی است که باید در هنگام استقرار هوش تجاری به آن توجه جدی داشت.

قطعا فرهنگ سازمانی می تواند یکی از بزرگترین موانع و همچنین بزرگترین محرک های هوش تجاری باشد.

فرهنگ سازمانی

در سازمانی که داده ها اصل مهم کسب وکار تلقی نشوند و کارکنانش تفکر داده محور نداشته باشند و کارکنان از نتیجه پردازش داده ها سودی نبرند قطعا در این سازمان استقرار هوش تجاری با چالش های جدی و احتمالا شکست مواجه خواهد شد.

هوش تجاری باید جزوی از فرهنگ سازمان شده باشد، داده باید برای همه قابل دسترس باشد و هر کسی ارزش داده را برای نقش خود و موفقیت کل سازمان درک کرده باشد.

سازمانی که به سمت استقرار هوش تجاری پیش می رود ، در گام ابتدایی باید تفکرات کارکنان خود را تغییر دهد. هر تفکری به غیر از داده محوری ، و استفاده از پردازش داده ها در سازمان باید کنار گذاشته شود.

کارکنان باید به این باور رسیده باشند که راه اعتلای سازمان و افزایش فروش و سود بیشتر تنها از مسیر پردازش داده ها می گذرد.

هوش تجاری (هوش کسب و کار) باعث میشود اثر داده­‌ها از پایین سازمان تا رده‌­های بالا احساس شود. چرا که بیشتر افراد به داده­‌های یکسانی دسترسی دارند.

اگر فرهنگ سازمان در راستای هوش کسب و کار یا BI باشد، سازمان شما در جهت درستی حرکت میکند.

و اما یک نکته مهم فرهنگی در سازمان ههای سنتی وجود دارد و آن هم عدم دسترسی تمام رده های پرسنل به داده های مورد نیاز است.

اصولا در سازمان های سنتی دسترسی به داده ها تنها برای مدیران ارشد سازمان میسر می باشد و سایر کارکنان بهره ای از داده های موجود در سازمان ندارند. وجود فرهنگ سازمانی برمبنای اصول داده محور در سازمان باعث می شود همه کارکنان در هر رده ای از موقعیت شغلی خود به داده های مورد نیاز دسترسی داشته باشند و بتوانند در تصمیم گیری ها از آن استفاده کنند.

بنابراین قبل از ورود به یک سازمان با تفکرات سنتی نیاز است این اصل را از طریق برنامه های ترویجی در بین کارکنان و به خصوص مدیران فرهنگ سازی کنیم.

در پایان می توان گفت وقتی BI بخشی از فرهنگ کسب و کار شد، بازی عوض می­شود و به شما کمک میکند که با مشتری در مسیرهای جدیدی قرار گرفت و محصولات و خدمات تاثیرگذار به بازار عرضه نمود و به طور موثر در خط مقدم قدم گذاشت.

یادمان باشد تمام مسائل در استقرار هوش تجاری در سازمان فنی نیست و باید سایر مواردی از جمله فرهنگ سازمانی را مورد بررسی دقیق قرار داد.

سایر مطالب از این نویسنده را از اینجا بخوانید.

نویسنده مهدی گمرکی

 

 

مهدی گمرکی

کارشناس ارشد و مشاور تجارت الکترونیک و دیجیتال مارکتینگ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خبر بعدی

دولت الکترونیک در ایران ، سندرم سامانه ها و دردهای پنهان دیگر

د اسفند 23 , 1400
دولت الکترونیک در ایران
//

شاید برای شما جالب باشد