اقتصاد دیجیتال در ایران و تأثیر اختلاف تعاریف بر سیاستگذاری
اقتصاد دیجیتال در ایران
سه تعریف متضاد از اقتصاد دیجیتال و بحران سیاستگذاری در ایران»
اقتصاد دیجیتال در ایران و تأثیر اختلاف تعاریف بر سیاستگذاری
اقتصاد دیجیتال در ایران و تحلیل جامع سه تعریف اصلی اقتصاد دیجیتال و تأثیر اختلاف تعاریف بر سیاستگذاری در ایران. چرا هنوز بر سر مفهوم اقتصاد دیجیتال توافق نداریم و راهحل چیست؟
اقتصاد دیجیتال امروز نه یک بخش اقتصادی جدید، بلکه چارچوب تحول کل اقتصاد است. از تجارت و تولید تا آموزش، سلامت، حملونقل، انرژی و حتی سیاستگذاری عمومی، همهچیز تحت تأثیر فناوریهای دادهمحور و زیرساختهای هوشمند قرار گرفته است.
با این حال، در بسیاری از کشورها – و بهویژه ایران – هنوز بر سر اینکه اقتصاد دیجیتال دقیقاً چیست توافق واحدی وجود ندارد. همین اختلاف در تعریف، بهظاهر ساده اما در عمل عمیق، موجب شده سیاستگذاریها ناسازگار، آمارها متناقض و مسیر رشد نامشخص بماند.
به گزارش خبر ICT در سطح جهانی سه برداشت و تعریف اصلی از اقتصاد دیجیتال وجود دارد که هرکدام زاویهای متفاوت به این مفهوم دارد. مشکل زمانی آغاز میشود که کشورها یا نهادها بدون شفافسازی مرزهای این تعاریف، اقدام به قانونگذاری، تعیین اهداف و گزارشگیری میکنند. این مقاله با هدف رفع این ابهام، سه تعریف رایج اقتصاد دیجیتال را بهطور شفاف بررسی میکند و نشان میدهد چرا عدم توافق بر سر تعریف واحد، به یکی از چالشهای بنیادین حکمرانی دیجیتال در ایران تبدیل شده است.
نویسنده : مهدی گمرکی مشاور کسب و کار و تجارت الکترونیک
🔵 ۱. اقتصاد دیجیتال بهمثابه فناوری اطلاعات (تعریف سنتی و محدود)
در بسیاری از اسناد قدیمی و حتی برخی گزارشهای رسمی دستگاهها در ایران، اقتصاد دیجیتال در حد «اقتصاد فناوری اطلاعات» خلاصه میشود. در این تعریف، اقتصاد دیجیتال مجموعهای از فعالیتهای مرتبط با فناوری است؛ از جمله:
-
شبکههای ارتباطی و مخابرات
-
دیتاسنترها
-
سختافزار و تجهیزات
-
تولید نرمافزار
-
سیستمهای اطلاعاتی
-
پروژههای IT سازمانی
این تعریف، اقتصاد دیجیتال را به یک صنعت تقلیل میدهد، نه یک ساختار اقتصادی.
در نتیجه، تصور میشود اگر تعداد پروژههای فناوری، زیرساخت ابری، یا تجهیزات IT افزایش یابد، اقتصاد دیجیتال نیز رشد کرده است؛ در حالی که حقیقت بسیار فراتر است.
نقاط ضعف این تعریف
-
پلتفرمها، اقتصاد محتوا، تجارت دیجیتال و اقتصاد خلاق را نادیده میگیرد.
-
تأثیر فناوری بر صنایع غیر دیجیتال (کشاورزی، انرژی، خدمات مالی، حملونقل و…) را کمرنگ میبیند.
-
باعث میشود سیاستگذار فکر کند توسعه اقتصاد دیجیتال یعنی اجرای پروژههای IT دولتی؛ نه تحول ساختار اقتصاد.
-
شاخصها و اهداف ملی با معیارهای جهانی سازگار نمیشوند.
🟣 2. اقتصاد دیجیتال بهمثابه اقتصاد پلتفرمی (تعریف رسانهپسند و رایج)
در این رویکرد، اقتصاد دیجیتال یعنی فعالیت کسبوکارهای پلتفرمی:
-
تاکسیهای آنلاین
-
فروشگاههای اینترنتی
-
شبکههای اجتماعی
-
مارکتپلیسها
-
پلتفرمهای اشتراکی
-
فینتکها
در این تعریف، اقتصاد دیجیتال، «سطح قابل مشاهده» تحول دیجیتال است؛ همان چیزی که کاربران هر روز تجربه میکنند.
نقاط ضعف این تعریف
-
اقتصاد دیجیتال را فقط به لایه سرویس محدود میکند.
-
بر زیرساخت داده، هوش مصنوعی، کلود و امنیت تمرکز ندارد.
-
باعث میشود دولتها بهجای توسعه زیرساخت، تمرکزشان را روی تنظیمگری پلتفرمها بگذارند.
-
اقتصاد دیجیتال با «کسبوکارهای اینترنتی» اشتباه گرفته میشود، درحالیکه این فقط یک بخش کوچک است.
نتیجه چیست؟
سیاستگذاری حول کنترل بازار پلتفرمها میچرخد، در حالی که لایههای اصلی اقتصاد دیجیتال (ابر، داده، هوش مصنوعی، تجربه کاربر و…) همچنان مغفول میماند.
🔴 3. اقتصاد دیجیتال بهمثابه اقتصاد داده و خدمات دیجیتال (تعریف مدرن جهانی)
این تعریف همان چیزی است که امروز UNCTAD، OECD، WEF، ITU و بانک جهانی از آن استفاده میکنند.
در این نگاه، اقتصاد دیجیتال یعنی اقتصاد مبتنی بر داده، فناوری و هوشمندی.
در این تعریف، اقتصاد دیجیتال تنها شامل بخش فناوری یا پلتفرمها نیست؛ بلکه شامل کل اقتصاد است که بر پایه داده و فناوریهای دیجیتال تحول یافته است.
این تعریف شامل حوزههای زیر میشود:
1)لایه اول: زیرساخت
-
شبکه پهنباند
-
رایانش ابری
-
هوش مصنوعی
-
دادههای بزرگ
-
امنیت سایبری
-
اینترنت اشیا
-
نیمهرساناها
2)لایه دوم: خدمات دیجیتال
-
پرداخت دیجیتال
-
تجارت الکترونیک
-
اقتصاد محتوا
-
اقتصاد خلاق
-
سرویسهای هوشمند
3)لایه سوم: صنایع دیجیتالشده
-
سلامت هوشمند
-
کشاورزی هوشمند
-
انرژی و آب
-
حملونقل هوشمند
-
صنعت 4.0
-
دولت دیجیتال
این تعریف، اقتصاد دیجیتال را بهعنوان موتور رشد اقتصاد مدرن توصیف میکند.
نقاط قوت این تعریف
-
جامع و همسو با استانداردهای جهانی است.
-
قابلیت اندازهگیری دقیق دارد.
-
امکان تدوین سیاستگذاری منسجم، هدفمند و قابل اجرا را فراهم میکند.
-
نقش داده و هوش مصنوعی را بهعنوان سرمایه اصلی اقتصاد معرفی میکند.
🟠 پیامد اختلاف تعریفها در ایران
ایران سالهاست گزارشهای متفاوتی درباره سهم اقتصاد دیجیتال منتشر میکند:
یکی ۳٪، یکی ۴.۵٪ و یکی ۶٪!
چرا؟
چون هر گزارش از یک تعریف استفاده کرده است.
پیامدهای اختلاف تعریفها:
❌ نبود راهبرد ملی منسجم
هر دستگاه برداشت متفاوتی دارد و سیاستها همراستا نیستند.
❌ نبود شاخص واحد
اگر تعریف واحد نباشد، اندازهگیری پیشرفت ممکن نیست.
❌ تضاد در قانونگذاری
یک نهاد پلتفرم را «اقتصاد دیجیتال» میداند، دیگری «تهدید فرهنگی».
❌ سردرگمی کسبوکارها
در نبود نقشهراه قابل اتکا، کسبوکارها نمیدانند آینده سیاستها چه خواهد بود.
❌ عقبماندن از اقتصاد جهانی
کشورها بهسرعت در حال دیجیتالیشدناند؛ اما ایران هنوز درگیر تعریف مفاهیم است.
🟢 راهحل: نیاز فوری به تعریف ملی اقتصاد دیجیتال در ایران
برای عبور از این وضعیت، ایران باید یک تعریف ملی، واحد، قابل اندازهگیری و همسو با استانداردهای جهانی برای اقتصاد دیجیتال تصویب کند.
این تعریف باید:
-
سه لایه اقتصاد دیجیتال را پوشش دهد
-
امکان تدوین اسناد بالادستی را فراهم کند
-
با شاخصهای جهانی قابل تطبیق باشد
-
در سیاستگذاری، بودجهریزی و تنظیمگری قابل استفاده باشد
-
و مهمتر از همه، تفاوت اقتصاد دیجیتال، اقتصاد پلتفرمی و دیجیتالیسازی را شفاف بیان کند
بدون این گام، هر راهبردی که تدوین شود ناقص، ناسازگار و غیرقابل اجرا خواهد بود.
🟩 جمعبندی
اقتصاد دیجیتال مفهومی گسترده، پویا و چندلایه است و کشورهایی موفقتر هستند که بتوانند این مفهوم را درست تعریف، اندازهگیری و سیاستگذاری کنند.
ایران برای توسعه اقتصاد دیجیتال، نیازمند گذار از تعاریف سنتی و پلتفرمی و حرکت بهسوی تعریف جامع مبتنی بر اقتصاد داده و زیرساخت هوشمند است.
این مقاله تلاش کرد تا با تفکیک سه نگاه اصلی، مسیر را برای یک گفتگوی علمی و دقیق درباره آینده اقتصاد دیجیتال ایران هموار کند.
